logo

چه شد که ولید هلالات 6 ماهه به سود 1500 درصدی رسید!

خانهآموزش بورسعمومی چه شد که ولید هلالات 6 ماهه به سود 1500 درصدی رسید!

valid.jpg

با یکی دیگر از قسمت‌های سبک زندگی بورسی در خدمتتان هستیم. در این قسمت آقای ولید هلالات را در کنار خودمان داریم خیلی ممنون از اینکه دعوت ما را پذیرفتید.

* خودتان را برای سوالات چالشی ما آماده کرده اید؟

هلالات: بله

* لطفا یک بیوگرافی کوتاه از خودتان برای ما بگویید، اینکه چند سالتان است، رشته تحصیلی تان چه بوده و از کی ازدواج کردید؟

هلالات: خدمت شما عرض کنم که من متولد سال ۶۵ هستم، نشمردم ولی فکر کنم حدود ۳۵ سالمه! ارشد حسابداری هستم، لیسانسم هم حسابداری بوده. زمینه کاری من ابتدا با حسابرسی شروع شد و حدود ۱۰ سال است که در صنعت کارگزاری مشغول به کار هستم.

* از کی کد بورسی گرفتید، اصلاً چطور وارد بورس شدید؟

هلالات: من اگر اشتباه نکنم سال ۸۲ یا ۸۳ بود که کد بورسی گرفتم. برای عرضه اولیه تایدواتر. آن زمان هم یک جوی مثل جو امروز شکل گرفته بود که همه می خواستند وارد بورس شوند و من جزء اولین نفرها بودم ، هنوز هجده سالم نشده بود و آن موقع هنوز سیستم آنلاین هم وجود نداشت. آن زمان اولین باری بود که من وارد بورس شدم یعنی در آستانه ۱۸ سالگی.

* یک سوالی را همان ابتدا پرسیدم ولی جواب ندادید!

* ازدواج کردید؟

هلالات: بله، بله من تقریباً یک سال و نیم، دو سالی است که ازدواج کردم.

* قطع به یقین تاریخ این مراسم را دقیق حفظ هستید ؟

هلالات: نه بستگی دارد؛ تاریخ عقد را منظورتان است یا بله برون؟

* الان تاریخ عقد رو بگویید که چه ماه و چه سالی بوده بعد می رویم سراغ عروسی؟

هلالات: ۲۲ اسفند ۹۷

* عروسی کی بوده ؟

هلالات: بیست و چهارم، خدایا ! آره 24 تیر بوده.

* خوب پس تازه ازدواج کردید.

هلالات: بله

* گفتید که ۱۸ ساله بودید که کد بورسی گرفتید، اولین سهمی که خریدید یادتان است که چه سهمی بوده؟

هلالات: من با عرضه اولیه تایدواتر شروع کردم. اولین سهمم همین تاید واتربود که به صورت عرضه اولیه در بازار عرضه شد.

* با چقدر سرمایه وارد بورس شدید؟ توضیح دادید که اولین سهمتان عرضه اولیه بوده بنابراین سرمایه‌ای که با آن سرمایه گذاری کردید خیلی کم بود درست است؟

هلالات: بله خیلی کوچک بود.

* بعد از عرضه اولیه تاید واتر اولین سهمی که خریدید یادتان است چه سهمی بود؟

هلالات: نه متاسفانه. فقط یادم می آید که تایر ساز بود. ولی یادم نمی آید که کدومشان بود. فقط مطمئن هستم که تایرساز بود.

* در مسیر بورسی شدن چه آدم هایی به شما کمک کردند؟

هلالات :اکثر افراد برحسب یک اتفاق وارد یک صنعت خاص می شوند، برای من هم همینطور بود. پدرم سهام تایدواتر را از قبل داشت. قبل از اینکه این سهم عرضه اولیه شود، با توجه به بازدهی قابل توجهی که این سهم داشت توجه من را به بورس جلب کرد و میتوانم اینطور بگویم که به واسطه اینکه پدرم سهم تاید واتر را داشت، من وارد بورس شدم.

* بدترین معامله ای که تا به الان داشتید چه بوده؟

هلالات: بحران جهانی که شروع شد. من اطلاع نداشتم که قیمت‌های جهانی را باید از کجا ببینم. یادم می آید که تریدرم به من گفت که نخر ولی من چون خیلی حرف هایش را درک نمی کردم، فکر میکردم بحران خیلی کم تر از آن چیزی است که من فکر می‌کنم. بنابراین فولاد مبارکه را با قیمت ۶۰۰ تومان خریدم. بعد زد و فولاد بسته شد و با قیمت 233 تومان باز شد و این بزرگترین ضرری بود که من کردم. بقیه ضررهایم خیلی کوچک بودند، مثلا سال 84 یا سال 85 بود که سهم ایران خودرو را با قیمت ۳۰۰ تومان خریدم و بعد رسید به ۲۰۰ تومان.

* آن موقع که صفحه یTSE و یا سامانه معاملاتی را باز کردید و دیدید که فولاد از قیمت ۶۰۰ تومان به ۲۳۳ تومان رسیده، واکنش تان چه بود؟

هلالات :خوب پذیرشش قطعاً سخت بود. ولی چون آن زمان من سرمایه ام زیاد نبود، راحت‌تر با این قضیه کنار آمدم. چون ضرری که کرده بودم به اندازه ای نبود که بخواهد روی زندگی ام اثر بگذارد. بیشتر اینطور بود که حقوق های حسابرسی که انجام داده بودم را جمع کرده بودم و سهام خریده بودم. ضمن اینکه قبلش هم یک عدد خیلی بزرگی سود کرده بودم، بنابراین وقتی فولاد یک سوم قیمت شده بود، من همچنان در سود بودم.

* حالا بیشترین سودی که کردید در مورد چه سهمی بوده، کی بوده و چند درصد سود کردید؟

هلالات :به لحاظ درصدی بزرگترین سودی که تا الان کرده ام سهم تماوند بوده. ولی به لحاظ ریالی بزرگترین سود من نبوده، چون هر کسی فقط به اندازه 3 میلیون تومان میتوانست این سهم را داشته باشد.درصدی بخواهید حساب کنید، تماوند بیشترین درصد سود را داشت.

*درصدش را به ما می گویید؟

هلالات: 1500 درصد ؛ولی به لحاظ ریالی خاطرم نیست که بزرگترین سود ریالی ام چقدر بوده ولی دوره هایی که خیلی خوب سود کردم مربوط به دوران قبل از بحران جهانی بود که یک رشد خیلی عجیبی داشتیم. مثلاً آن زمان قیمت فولاد از ۲۰۰ دلار رفت شد ۱۱۰۰ دلار و روی از هزار دلار رفت و به 4 هزار دلار رسید. من هم آن موقع روی نمادی بنام فاسمین سود خیلی بزرگی کردم. یادم هست که هر سهم فاسمین را ۲۰۰ تومان خریدم و بعد با قیمت ۱۶۰۰ تومان فروختم.

* سهمی که خیلی از آن خوشتان می آید و هر موقع می بینید حس خوبی دارید؛ همین فاسمین بوده؟

نه، نه. اگر برگردیم به سال های قبل مثلاً فولاد مبارکه که امروز همه به عنوان سهم امن و بنیادی میشناسند، توی سال‌های قبل سایپا این طور بوده. سایپا یک روزی باp/e 2 یا 3 معامله می شد و ۹۰ درصد سودش را هم تقسیم می‌کرد، بنابراین نمی توانم بگویم کدام سهم.

چون من از هر سهمی به قول معروف یک خاطره خوبی دارم. مثلاً صنعت خودرو را باp/e یک و نیم خریدم و همه سودش را تقسیم کرد و گران تر از قیمت بسته شدن هم باز شد بنابراین صنعت خودرو یک روزی برای من حکم فولاد را داشت.

* چقدر ریسک پذیرید؟

هلالات : من کلاً ریسک گریزم. به خاطر تجربیات مختلف و شرایطی که ایران دارد و چیزهایی که دیده ام، دوستانی که ریسک پذیری بالایی داشتند و بدون حساب و کتاب معامله می کردند از بازار حذف شدند. بنابراین من با دیدن تجربیات آنها به این نتیجه رسیده ام که باید ریسک پذیری خودم را کنترل کنم تا همیشه بتوانم در بازار بمانم. چون بازار همیشه فرصت های ناب سودآور به آدم میدهد که با دو دو تا چهار تا میتوانیم آنها را کشف کنیم. مهم این است که باید بتوانیم خودمان را به امید رسیدن به آن ر* برای اینکه معاملات خوبی داشته باشیم کنترل احساسات چقدر می تواند مثمرثمر باشد؟

هلالات :قطعاً کنترل احساسات خیلی مهم است. چیزی حدود ۹۵ درصد افراد موقع معامله کردن استراتژی نوشته شده ندارد و حتی آنهایی که استراتژی دارند حالا نوشته شده هم نه؛ یعنی فقط تو ذهنشان دارند هم نمی توانند آن استراتژی ها را پیاده کنند و دلیلش هم این است که نمی توانند بر احساسات خود غلبه کنند.

اصل داستان این است که شما باید بتوانید استراتژی خودتان را مثل یک ربات پیاده کنید. باید قبل از بازار استراتژی تان را در ذهنتان مرور کنید و موقع بازار فقط به آن عمل کنید. بنابراین میتوانم بگویم که کنترل احساسات، ۵۰ درصد در اینکه ما معاملات موفقی داشته باشیم، تاثیرگذار است.

* سوال بعدی را می خواهم خیلی صادق و رو راست جواب دهید، وقتی اعصابتان از بازار خورد شده چه کار می کنید؟ ظرف می شکنید، جواب تلفن نمی دهید و ...؟

هلالات :نه راستش آن موقع کمتر جواب تلفن می دهم. شاید خبرنگارها تصورشان این باشد که ما وقتی بازار خراب است قایم می شویم و جواب تلفن نمی دهیم. ولی واقعیت این است که وقتی بازار خراب است، ما داریم تمام تلاشمان را می کنیم تا بتوانیم تمرکزمان را حفظ کنیم و یک تصمیم درست بگیریم. این لحظه ها خیلی مهم هستند. مخصوصاً اگر که کار شما سبدگردانی باشد، در واقع دیگر آن موقع تایمت مال خودت نیست و تایمت مال همه آن افرادی است که پولشان دست شماست و به این فکر می کنید که آنها با این پول ها می خواهند دارایی بخرند، برای همین یک ذره داستان فرق میکند. ولی نه واقعیتا هیچ موقع اجازه نمی دهم بازار انقدر روی من اثر بگذارد که عصبانی شوم. معمولاً سعی می کنم آنجایی که بازار را نمی فهمم یک مقدار سهامم را کمتر کنم و نقد شوم. اینطوری جلوی فشار روانی را می گیرم. اگر بعدش بازار بالا برود میگویم منم سهم دارم وقتی بازار پایین بیاید میگویم منم پول دارم.

* پس یعنی استراتژی‌های معاملاتی تان از قبل مشخص است.وقتی یک اتفاقی در بازار می‌افتد شما از آن استراتژی خاص استفاده می کنید؟

هلالات :بله فکر می کنم که واقعا باید اینطور باشد.

* فرض کنید که سهمی را خریده اید؛ ولی بلافاصله بعد از خرید، بازار وارد روند نزولی می شود؛ آن گاه چه کار می کنید؟ سریع نقد می کنید؟ در آن لحظه چه واکنشی دارید؟

هلالات :باید ببینیم چه اتفاقی افتاده؛ مثلا اگر جنگ شده که بازار شروع به ریزش کرده، من هم سریع نقد می کنم. ولی اگر دیتا و دلیل خرید بنیادی و هر استراتژی دیگری که برای خرید آن سهم داشته ام از بین نرفته باشد نه نقد نمی کنم، حتی اگر پول داشته باشم از منفی های احساسی بازار استفاده می کنم و بیشتر می خرم. یک وقت هایی است که بازار با دلیل منفی میشود، آن مواقع نباید وایستاد و تماشا کرد، باید به فروشنده ها اضافه شد و جلوتر از همه فروخت. ولی یک وقتهایی هم هست که بازار بی دلیل ترسیده و مردم احساسی و به اشتباه دارند سهامشان را می فروشند، آنجاست که باید از فرصت استفاده کرد و بیشتر خرید.

* به نظر شما افرادموفق بورسی چه خصوصیت هایی دارند ؟

هلالات : نظم معاملاتی و اینکه بدانند به چه دلیلی دارند آن سهم را میخرند و چرا دارند میفروشند. چون اگر ندانی که چرا داری سهم را میخری آن موقع نمیدانی که کجا باید سهم را بفروشی. اصل داستان هم همین است. همه آدم ها میدانند که باید خرید و همه می دانند که باید فروخت، ولی زمان آن کلیک کردن خیلی مهم است و اینکه همه در روند صعودی سود می کنند، یک سری افراد۳۰% و یک سری ۱۰ درصد. در روند نزولی هم همه ضرر می کنند یک سری 10 درصد، یک سری 30 درصد.

کسی خوب ترید میکند که توی بالا رفتن بازار به آن 30 درصد برسد و موقع پایین آمدن بازار 10 درصد را از دست بدهد وگرنه هیچ کس معامله گر افسانه ای نیست که فقط سود کند. اصل معامله گری موفق این است که به موقع بتوانی بخری و به موقع بفروشی.

* هیچ وقت فکر میکردید به جایی که الان هستید، برسید؟

هلالات : نه راستش را بخواهید هیچ موقع فکر نمی کردم. به خاطر مدلی که ما در دوران دبیرستان داشتیم و همینطور تعامل با افرادی که اساتید ما بودند و به ما درس میدادند، این تعاملات باعث شد که من سخنران نسبتاً خوبی شوم و بتوانم انتقال مطالب رابه خوبی انجام دهم.وگرنه اطلاعاتی که من دارم را خیلی از افراد دیگر هم دارند. فقط آنها نمی توانند خوب آن را منتقل کنند. من بیشتر نقش رابط را دارم وگرنه در بازار خیلی ها هستند که از من قوی ترند ولی نمی توانند چیزی را که بلد هستند به دیگران عرضه کنند.

اگر بخواهید روش تحلیل خودتان را در حدود یک دقیقه به مخاطب‌ها توضیح دهید، به ما می‌گویید که از چه رویکردی استفاده می کنید؟

هلالات :خدمت شما عرض کنم که من در واقع به گذشته سهم ها و قیمت‌هایی که قبلا داشته اند، خیلی نگاه می کنم و اینکه در آینده به چه قیمتی می توانند برسند. در یک حالت نرمال، قیمت ها باید در همین وضعیت فعلی شان باقی بمانند مگر اینکه یک محرک برای رشد داشته باشند و یک محرک هم برای افت. مخصوصا در اقتصادی مثل اقتصاد ایران خیلی فاکتورها وجود دارد، که باید به آنها توجه کرد. باید ببینیم که وقوع کدام یک از آنها قطعی هستند یا با درصد بالایی ممکن است اتفاق بیفتند و چه مخاطراتی وجود دارد که می تواند ما را به قول معروف آچمز کند و چیزی که ما اصلا فکر نکردیم یک دفعه اتفاق بیفتد.

در ایران همیشه همان چیزی که فکرش را نمی کنیم، اتفاق می‌افتد. بنابراین باید از قبل برای آن آماده بود. من همیشه از قبل خودم رو برای همه سناریوها آماده می کنم. خوش بینی مفرط و بدبینی مفرط ندارم. معمولا آن موقعی که همه خیلی خوشبین هستند من نگرانم و آن موقع که همه بد بینند، نه من آنقدرها هم بدبین نیستم، همیشه این حد وسط را رعایت می کنم.

من از روش خاصی که بگویم فقط تحلیل بنیادی یا فقط تکنیکال یا فقط فیلتر نویسی یا فقط رانت هیچکدام به تنهایی استفاده نمی‌کنم. من از جمع همه این روش‌ها استفاده می کنم .در هر دوره ای با یک ابزار خاصی می‌شود سود کرد و روی ابزارها هیچ تعصبی ندارم.

* یک مقداری مصاحبه تخصصی شد می خواهم که یک مقدار وارد زندگی خصوصی شویم؛ بزرگترین خوشحالی زندگی و بزرگترین حسرت زندگی تان تا الان چه بوده؟ اول میخواهید خوشحالی را بگویید؟

هلالات :خوشحالی من ؟ من کلا همانطور که در تحلیل ها نه خیلی بدبین هستم و نه خیلی خوش بین. در زندگی شخصی هم همین طور هستم. معمولاً خودم را برای همه سناریوها آماده می کنم و اینطور نیست که اتفاقی بتواند من را خیلی خیلی خوشحال کند. شاید یک ذره بین آقایان عجیب باشد، ولی من ازدواج کردن را دوست داشتم که ازدواج کردم.

* پس بهترین اتفاق زندگی تان ازدواج کردن بوده؟

هلالات : بله، شاید اگر بخواهم بگویم بهترین اتفاق زندگی من که افتاد و من را به وجد آورد همین ازدواج کردن بوده.

شاید یک پسر ۱۷ ساله وقتی که ماشین میخرد خیلی خوشحال شود ولی من وقتی ماشین خریدم خیلی حس خاصی نداشتم یا خیلی از چیزهای دیگر را هم همینطور. معمولاً آقایان با دارایی‌های فیزیکی خیلی خوشحال تر میشوند. ولی ما آنقدر که توی بورس از همان نوجوانی کلی چیز را از دست دادیم و به دست آوردیم، دیگر خیلی روی ما تاثیر نمیگذارد.

بزر گترین حسرت زندگی ؟

هلالات : حسرت خاصی ندارم. دوست داشتم که ایران این شکلی نبود؛ البته یک ذره شعارگونه است. نه اینکه این بزرگترین حسرت زندگی من باشه نه؛ خیلی آدمی نیستم که بخواهم آرزو داشته باشم. مثلا بگویم که کاش مثلاً من فلان چیز را داشتم نه اینطور نیستم. معمولا در زندگیم هدف گذاری می کنم و چون هدفگذاری هایم خیلی بزرگ نیستند معمولاً هم به آنها میرسم چون هدف های خیلی عجیب و غریبی نمیگذارم. ولی مثلاً دوست داشتم که توی همین ایران بودیم ولی ایران جای بهتری بود. دوست دارم که ایران یک مقداری اوضاعش بهتر شود.

* از رفقای بورسی تان سه نفر را نام می برید؟

هلالات : خیلی سخت است! ، چون من در این سالها خیلی دوست پیدا کرده ام.

* خوب؛سه نفری که سریع تر از بقیه به ذهنتان می رسند را نام ببرید؟

هلالات : روزبه شریعتی معمولاً خیلی سریع به ذهنم میرسد. چون انقدر که با هم در طول روز تلفنی صحبت میکنیم طبیعتاً خیلی سریع اسمش به ذهنم رسید.

* از همسرتان هم بیشتر با روزبه شریعتی صحبت می کنید؟

هلالات : نه دیگر از خانمم بیشتر نه،ولی با روزبه خیلی زیاد صحبت می کنم. در کارگزاری اقتصاد بیدار خیلی دوست زیاد دارم. بنابراین اگر بخواهم اسم ببرم باید یک طبقه جمعیت را نام ببرم. ولی در فضای بورس دوستان خیلی زیادی دارم و خیلی هم با کسی مشکلی ندارم و دشمنی هم ندارم.

* دو خصوصیت خوب که معمولا گفتن آنها راحت است! و دو تا خصوصیت بد اگر دارید را برای ما نام ببرید؟

هلالات : در مورد خصوصیت های خوب و بدم باید قبلا در موردش فکر میکردم ( با خنده)

* خوب، اگر میخواهید در موردش فکر کنید، میتوانیم بگذاریم آخر دوباره بپرسیم؟

نه وسط حرف زدن نمیتوانم بهش فکر کنم همین الان جواب می دهم( با خنده)

 دو تا ویژگی بد! یک ذره حس می کنم بعضی وقتها بیخودی حرص می خورم. البته معمولاً آدم ها اینجوری اند که بالاخره در یک نقطه از زندگیشان میفهمند که قبلاً بیخودی حرص می‌خوردند و دنیا ارزشش را نداشته. من در مورد خودم فکر میکنم که هنوز به این نقطه نرسیدم. بعضی وقت ها فکر می کنم که بیخودی به خاطر چیزهای خیلی کوچک ناراحت می شوم و فکر می کنم که دنیا به آخر رسیده. در حالی که با گذر زمان می فهمم که اصلاً آنقدرها هم مهم نبوده. خصوصیت بد دومم هم فکر میکنم این باشد که یک مقدار در ذهنم از بقیه زیادی انتقاد می کنم که مثلاً چرا فلانی اینجوری رانندگی میکند و به نظرم این دو تا جزء ویژگی های بد من هستند.

ویژگی خوبم هم فکر میکنم این است که خیلی پیگیرم، یعنی معمولا وقتی یک کاری را شروع می کنم اگر واقعا به آن علاقه داشته باشم حتما تا انتها میرومو اینطور نیست که وسطش ولش کنم و ناامید شوم. مثل مورچه ای که آنقدر تلاش میکند تا به هدفش برسد. من هم معمولاً انقدر آن کار را انجام میدهم تا به نتیجه برسد.

دومی؛ مورد دیگری به ذهنم نمیرسد. (باخنده)

* معمولاً آدم ها خصوصیات بد خودشان را نمیتوانند بگویند!

هلالات : نه ، آن دوتا ویژگی بد خیلی رو مخم بود؛ می ترسیدم فراموش کنم، ولی در مورد خصوصیات خوب چیز خاصی واقعا به ذهنم نمیرسد.

* 3 تا درسی که از بازار گرفتید چه درس هایی بوده ؟

هلالات :من کلاً آدم صبوری هستم و فکر می‌کنم صبر چیزی بود که من از بازار یاد گرفتم و این که حرص میخورم هم بازار به من یاد داده که حرص نخور چون میگذرد. اگر بخواهم سه تا بگویم خیلی سخت است! مثل امتحان ها می ماند که میگویند سه یا چهار مورد را نام ببرید بعد آدم دوتا بیشتر به ذهنش نمی آید(با خنده)

* هر چیزی که راحت هستید را به مخاطب ها بگویید؟

هلالات :من فکر می‌کنم صبر داشتن و حرص نخوردن دو تا ویژگی خیلی خاصی بوده که من از بازار یاد گرفتم. آهان!! ویژگی خیلی خوب دیگری که یادم افتاد و بازار به من و امثال من که دائم فعال بازار هستیم یاد داده، این است که بواسطه فعالیت مداوم در بازار از اقتصاد و سیاست و مملکت خبر داریم. بنابراین فعالین بازار وقتی خبرها را دنبال می کنند و می فهمند که مثلا برنج قرار است گران شود و یا قرار است که کمبود روغن داشته باشیم می توانند با توجه به شرایط پیش بینی بهتری از آینده داشته باشند و در نتیجه معاملات بهتری را انجام دهند.

* سهمی است که بگویید تا آخر عمرم دیگر هیچ موقع سراغش نمیروم؟

هلالات :نه نه اصلاً.

* خوب حالا من 10 تا واژه نام میبرم شما اولین چیزی که در رابطه با هر کدام به ذهنتان میرسد را بگویید؟

 اقتصاد بیدار : کارگزاری بیدار خانواده است، واقعا این حس را دارم.

قالیباف :قالیباف بورس؟ اگر قالیباف بورس را میگویید کهمن خیلی به ایشان علاقه دارم.

 خوب؛ محمدباقر قالیباف را هم بگویید ؟جناحسیاسی اش را دوست ندارم. اما خیلی کاری و خیلی عمل گراست.

شستا : میشود با شستا سود کرد.

حجم مبنا : باید حذف شود.

رضا اعجازی : رفیقم است

ولید هلالات :این دیگر واقعا سوال سختی است!

* چرا خندیدید؟

* هلالات :والا چون هر موقع که خودم را در آینه میبینم خودم به خودم میخندم و یه لبخند میزنم.

* خوب این لبخند، لبخند رضایت است؟

هلالات :بله؛ خودشیفتگی نیست اصلا ؛ ولی کلاً با خودم هم زیاد درگیر نیستم.

غنوش: غنوش تا حالا نخریدم.

حقوقی ها : والا ! حقوقی ها هم سهامدارند دیگر...

 ارزش : واقعا ارزشمند است، انشاالله بازدهی اش هم بیشتر میشود.

گنگ خواب دیده : من خیلی دوستش دارم و خیلی آدم خوش صحبت، خوش زبان و خوش فکری است.

بنردسته بندی:عمومی

نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

نظرات کاربران

نظر